به نام خداوند جان و خرد
غلام همت آنـم که زیر چـرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
شادی من در شادی و داشته های مردم و خدمت به آنهاست!
وقتی به دنیا آمدم مرا طاهره خواندند؛ در محله سرای نوی نایین در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم؛ پدرم فرهنگی بود و نایینی و مادرم، خانم فاطمه علیمردانی از روستای جندابه بود. در قلب خود همواره سپاسگزار پدر و مادرم هستم که در کارهایم همیشه مشوق من بودند. قرآن را از پدر فراگرفتم و هنر شیرینی پزی را از مادر. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه محمدرضا شاه به مدیریت خانم ابطحی و دبیرستان را در مدرسه شاهدخت به مدیریت خانم پریرخ فروتن به پایان رساندم. کلاس نهم بودم که ازدواج کردم و سه سال از تحصیلات دبیرستانی را در خانه همسرم ادامه دادم و دیپلم گرفتم. در رشتة بهداشت مدارس از دانشگاه قبول شدم، اما به علت مشکلات نتوانستم درس بخوانم. همسرم آقای محمد محسنی یکی از نقاشان فرش بودند؛ همسرم در همه کارها یار و یاورم بودند. یکی از افتخارات من داشتن مادری صبور و با سلیقه و هنرمند بود. خصوصا در شیرینی پزی که بسیار باکیفیت درست میکرد؛ به جرات میتوانم بگویم از حیث طعم و عطر با نمونه های خانگی تفاوت چشمگیری داشت. دقت او در اندازهها و کیفیت مواد، شیرینی هایش را منحصر به فرد میکرد؛ از طرفی انتقادپذیر هم بود و سعی در بهتر شدن کار خود داشت. شیرینی پختن در نایین آن روزها در اغلب خانه ها مرسوم بود؛ خصوصا در خانه خوانین؛ چون نایینیها خیلی خوش سلیقه هستند؛ هر وقت به خانه ما میآمدند و شیرینی میخورند؛ خیلی تعریف میکردند و همیشه دستور پخت میخواستند؛ بعد از آسمانی شدن مادرم در سال 1375 جزوه دستور پخت او را چاپ کردم و در شهر در اختیار همگان قرار دادم. مادرم علاوه بر شیرینی، قالی بافی را هم به ما بچه ها یاد داد که از این جهت هم سعادتمند هستیم.
من نیز از ده سالگی شیرینی پزی را با علاقه زیاد دنبال میکردم؛ بعدها با دخترم، نازنین محسنی به طور جدی و حرفهای این هنر را در پیش گرفتم. برای این کار آموزشهای لازم را فراگرفتم. من نیز همانند مادرم سعی کردم کیفیت برایم مهم باشد؛ انتقادپذیر باشم و با صداقت کار بکنم؛ همه اینها رمز موفقیت و پیشرفت در این کار شد.
از دیگر فعالیتهای اجتماعی من ایجاد کارگاه قالیبافی به مدت سی سال است که نیروهای خوب را در آن جا به کار گرفتم. حدودا چهل نفر در کارگاه کار میکردند. صندوقهای قرضالحسنه خانگی راه انداختم؛ در ماه مبارک رمضان، جلسات قرآن خوانی ترتیب دادم. در امر ورزش نیز خیلی فعال بودم و چندین سال در کمیسیون بانوان در بخش ورزش خدمت کردم.
از سال 1391 کارگاه شیرینی پزی دایر کردم؛ هم اکنون به مدت ده سال است که هنر شیرینی پزی خانگی را به صورت کارگاهی با عدهای از بانوان انجام میدهم و کام مردم نایین و مسافران را شیرین میکنم. حدودا بیست نفر در این کارگاه مشغول به کار هستند و محصولاتی خلق میکنند که دلها را شادی میبخشد. این شیرینی کوچک و خوشمزه در زمان خودش، حرف اول را میزد و هم اکنون هم اگر گفته شود شیرینی طاهره البخشی نایینی، حرف اول را میزند، اغراق نخواهد بود؛ چرا که در تهیه مواد اولیه همیشه بهترینها انتخاب میشوند. آنچه سبب شده این کار تداوم داشته باشد، عشق است.
بی عشق، نشاط و طرب افزون نشود بی عشق، وجود خوب، موزون نشود
سلام بر نایین و نایینی ؛ به نایینی بودن خود افتخار میکنم؛ نایینی در هر کجا که باشد، مایه افتخار است؛ نایینی، هنرش، رجالش، صداقتش زبانزد است. به امید روزی که با همت بلند، با انگیزهای قوی؛ با یکپارچگی و همدلی در آبادی نایین و رشد فرهنگی آن بکوشیم ؛ امید که بتوانیم آینده سازان، این نهالهای ارزشمند را شرایطی مناسب فراهم کنیم که به خوبی ببالند و به یادگار از امروزیها بمانند.